می‌پنداشتم که او ز جهان فرق دارد

می‌پنداشتم که او ز جهان فرق دارد
از موج غم و حادثه‌ها فرق دارد
گفتم که نجاتم دهد از تیرگی‌ها
دیدم که ز هر بی‌وفا فرق دارد
آن‌ها همگی رفتند و تنهایم گذاشتند
او ماند، ولی... او فرق دارد
دیگران اگر دست مرا رَها نمودند
او غرقم کرد... آری او فرق دارد


عطیه چک نژادیان

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد