توئی که زندگی و زندگانیم باشی

توئی که زندگی و زندگانیم باشی
تو یادگار زمان جوانی ام باشی

منم که دست تو بازیچه زمان بودم
تو کودکی بدرون، هیچ دانیم باشی؟

منم چو کوه به پایت ستاده ام عمری
تو هم که قلّه ی آتشفشانیم باشی

توئی جوابِ هرآنکس فرشته می جوید
توئی که پاسخِ دردِ نهانیم باشی

تمام چهره تو ماه کاملی دیدم
تو ماهتاب شب آسمانیم باشی

دلِ گرفته زبانش نبوده تا گوید
تو ترجمان دلِ بی زبانیم باشی

تو مرهمی ز برای دلان درد آلود
زنی تو هستی و شیر ژیانیم باشی

جعفر تهرانی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد