دلم بی تاب چشمان تو گشته

دلم بی تاب چشمان تو گشته
بیا ای چشمه ی خورشید ای نور
ببر هر چه سیاهی، وحشتُ غم
بیاور نغمه ای از شادی و شور
نگاهم منتظر تنهای تنهاست
مگر این لحظه ها پایان ندارد؟
که بعد از قرنها چشم انتظاری
به نامت بردلم باران ببارد
شمیم عطر تو هر لحظه اینجاست
در این آدینه های بی قراری
تو را از عطر نرگس میشناسم
تو بر چشم دل من آشکاری


میدیا جادری

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد