ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 | 31 |
منم و حال با ماهور
منم و تپه ماهور
منم و عشق به آفتاب
چه خوبه نور آن هور
میسازم زندگیم را ،
میان هور و ماهور
دنیا چیزی ست چو وافور
معتادم کرده خیلی
همه ش چشمم میگرده ،
دنبال چشمِ آهو
دراینهمه سیزده بدر،
حالی میده سکنجبین و کاهو
همه ش پول و همه ش پول
همه ش نبردی یکریز
چقدر خنجر و چاقو ؟
قصابخونه ست اینجا ، یا آشپزخونه ؟
باید بزنم به کوهِ دالاهو
چه کِیفی داره عشقبازی با حور
بسته شد پرونده ی سختِ زائو
میروم سوی آن هور
هورالعظیم است آنجا
مریضم کرده دنیا
افتاده ام به آمپول
چقدر طاعون و طاعون ؟
مثلِ موشهای وحشی ،
ایمانها را دارند یکریز میجَوَند
یکریزحرف و یکریز حرف ،
مثلِ خزعبلاتِ سختِ مائو
دراین زمستان سرد ، باید برم بوموسی
اونجا بهارست انگار
برم شنا ، تا کابوس رؤیا بشه
دِراوِرُ میگردم ، کجاست پس این مایو ؟
بهمن بیدقی