حلقه زده بر گردنم

حلقه زده بر
گردنم
طنابِ دردی بی درمان
نمانده برجان
رمقی
،،،
دفن می کنم خودم را
تمام احساسم را
در گورستانِ زندگانی
ومی مانم به انتظارِ
صدایت
درخلوت مزارِ تنهایی
،،،
تا بخوانی
به حرمتِ آشنایی
برای روح سرگردانم
دعایی


رحیمه خونیقی اقدم

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.