شیدا همی خواهد تو را ، پژمرده گشتی ای دلا

شیدا همی خواهد تو را ، پژمرده گشتی ای دلا
معشوق ز این منزل برفت ، شیدا بکشتی ای دلا

مست و خمار باشی عزیز ، دیوانه وار راه می روی
یزدان پرستی است شهرتت ، دنیا پرستی ای دلا

هجرت گریبانم گرفت ، سوختم چو خاکستر شدم
دوزخ برم بـاشد چه سهل ، دارم بهشتی ای دلا


عمری سپردم من به شب ، خفتن چه معنا دارد؟
جانم گرفت صد مرتبه ، هر تیره بختی ای دلا

اشکم تو را جوهر ببود وین استخوان خامه تو را
در دست دارم نامه ای ، کان را نوشتی ای دلا

دست مرا محکم بگیر ، من را از این دنیا ببر
بوی تقلا می دهی ، من را شکـستـی ای دلا

هرگز نمی بخشی مرا ، چشمان تو این را بگفت
امّا امید دارم هنوز ، شاید گذشتی ای دلا

امیرحسین صالحی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد