در نبودت دل من واله و دیوانه بشد

در نبودت دل من واله و دیوانه بشد
رفتی و این دل من ، راهی میخانه بشد

ساغری در دل من بود ولی دیگر نیست
خانه ای در دل من بود که ویرانه بشد

عارض و نور دو دیده ، اگرم فتنه کند
چون ز سودا برود ، واهی و بیگانه بشد

دل من، جای تو و مرهم اسرار تو بود

دل چو ویرانه بشد، همدمِ پیمانه بشد

امیرحسین صالحی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد