پشت گریه‌های داغ

پشت گریه‌های داغ
لبخندی یخ
نگاهی مات
به افق خیره شده‌‌
و یک دنیا حرف‌...

مثل بغض‌هایی که
سالهاست
لابه لای سوت قطار
میان همهمه‌ی مسافران
روی ریل‌های ایستگاه
جا مانده...

مهدی بابایی راد

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.