آمدی و‌ چشم و دلم بعشق او شکوفا گشت

آمدی و‌ چشم و دلم بعشق او شکوفا گشت
درحلقه زندان بودم و دل منهم برویا گشت

استاد غزل هستی ونویدبخش مکتب عشق
درمکتب عشق چنین وچنان هم بغوغاگشت

خاک پایت هستم و قدم به نور چشمانم نه
بدیدارمجنون آمدی ارزوهایش بیغما گشت

عزیزتر هستی و شعرهایت هم به نقد عشق
نقدی کرده‌ام که شعرهایت هم بسودا گشت

آوازه شهر تبریز هستی و شهر رنگین عشق
آنجاراکه قلم زده ای منزل حورو دورناگشت

نویدی که بمن داده اند ازشور سرودن است
از معصومه ای می‌نویسم که فخر آنها گشت

چشمان آبی ورنگ آسمان را هم رقم زده ایم
ازسپیده هم نوشتی بپای جعفری عنقا گشت


علی جعفری

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.