ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 |
8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 |
15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 |
22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 |
29 | 30 |
مرکب عصیان گر و
سرکش
ظن و گمان به باد و باران
خلسه ها راکد و پرهیز ز فهم
قصه ها تکراری
جان ، عاریت ، ورطه ، سنگلاخ
دلم
محاسنش
سپید شد از این همه لطیفه های روزگار
سینه ام
بلاکش رنگین کمان و آسمان نیز
چکش به دست
هی میبارد
این چه آب و تاب ست
ناشا ؟
که گل آلود هیجانی ست در این پیکر گوژپشت
مبهوت ساکنی
در هیئت سالک به زیر درخت
شنید
از لاله با صوت خاک
نور نصوح
در مکتب ریشه
ساقه را ، سلیم میسازد
سر ریز برکه از دلجویی نهر
گونه خیس و گلبرگ ، خیس
چه برزخ بی سخاوتی ست رنجوری
و گلزار خاکساری ست بندگی
و چه
ملاحتی ست در سلوک
و زلال تبسمی ست شعر
در پی وارستگی
بندی گفت
موج ظلم
زیر و رو خواهد کرد هسته ی ظالم را
جوجه تیغی از کوه آمده بود
و من ماهها
در کوه نجوا کرده بودم عبارات آسمانی را
فرهاد بیداری