ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
بر در، تو چرا ماندی؟ برخیز بیا در بر
سر بهر چه گرداندی؟ ای دردِ سرت بر سر
از زمزمهات در گوش، صد بانگِ قیامت رفت
بر لب تو چه خواندی که جانم به لب آمد بر
بالا سرِ خود را گیر، پاسخ نده سَربالا
سرْ زیر چرا داری؟ داری چه به زیرِ سر؟
طوفان ز درون برخاست، وز دیده برون باران
در برزخ این و آن، تن در تنش از تندر
برخیز که برخیزد گرد غمم از مژگان
بنشین تو که بنشانم مهرویِ تو بر منظر
در بر چه دلی دارم خواهد که رمد از بر
سر در شرری دارم، دارم شرری در سر (1)
پیش آ که به شکرانه اِسپندِ تنِ خاکی
درسوزم و برخیزم چون دودهٔ در مجمر
ای شاهدِ بازاری، تا چند تو بگذاری
عاشق به رواداری؟... داری چو روا آخر؟
دل دادم و دلبندی، بردی دل و دل کندی
هیهات چه میخندی بر نالهٔ چشمِ تر
محمد شریف صادقی