ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 | 31 |
فعل هر حرف مرا هجر تو ماضی می کند
رفتنت تنها غزل را اعتراضی می کند
رفته ای یک روز اما سال ها بر من گذشت
رنج این دوری چه با علم ریاضی می کند
پشت من پر می شود از حرف های این و آن
رفتنت یک شهر را انگار قاضی می کند
ترک شیرازی سمرقند و بخارا را گرفت
دلبر من را تمام شهر راضی می کند
از همه دل برده ای گیسوی خود را وا نکن
پیچش گیسوی تو فتح اراضی می کند
علی قاسمیان