تو صبور ،بی انتظار

تو صبور ،بی انتظار
من کم طاقت ، پر از انتظار
تو نا امید و سختکوش
من امیدوار ، آرام ،
و در انتظار رسیدن
تو حامل لبهایی که میخندند
من عبوس و به ظاهر افسرده
تو میخندی بی آنکه در دل موجی از شادی برخیزد
من...
من آشوب ،
میگویی ادامه‌ی آغازی اجباری را بر دوش میکشی
من پایان
ساحل آرامشم ...
رویای به تو رسیدن نباشد
در دریا
چاره ای جز عاشق شدن نیست...


حجت هزاروسی

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.