| ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
| 1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
| 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
| 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
| 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
| 27 | 28 | 29 | 30 |
چیزی برای کشف نمانده
رازی که پنهان نیست
و همه ی آبها
به پاکی
روی دستهای کثیف
ریخته شد
برای صد و هفتاد و هفتمین بار
میخها تمام
میخهای زنگ زده ی کج
و چکشی که میز می خورد
بنگر به خاکستری صبح
و
دستت را بشوی
چه ساعت زشتی
بر دست نوشته :
کدام رفیق بزرگت
سبیل سیاهی
چنین نامساوی و بدریخت
به روی صورت تو کشیده ؟
کدام ، آخرین جمعه ی زمستان نیست ..
کمی برف
کمی سفیدی کمرنگ
به روی زمین نَشُسته ؟
و ابروباد آبی بی حال
برای نوشتن یک خط ؟
و شرم سفیدی اسفند
سبب ، قیام پایه ی میزُ
قعود جوهر خودکار
برای صد و هفتاد و هفتمین بار
کدام ، آخرین جمله ی انسان نیست ...
رضا هراتی