ناخوشی هایم ابدی

ناخوشی هایم ابدی
اکسیر ناخوشی را از لبانت چیدم
طعم باران را دزدانه از باغ کشیدم
دست چین بود یا که دعا نویس نمی دانم
به دریا کشیدم راه آرام نگشتم
به سراب آسمان دیده دادم باز نه
آغوش به دل آرام دادم باز نه
شعر و نقش دادم به سر باز آرام نه
بیمار و پریشانم هنوز به عمری

حسین اصغرزاده سنگ سپید

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.