تکه هایی از بغضِ گلویم را می‌نگرم

تکه هایی از بغضِ گلویم را می‌نگرم
تا فرا گیرم، زیبایی آن چهره تو را
به زمان های مبهوت تکه‌تکه شده،میندیشم
که بار داده آید از سوی تو،مرا
اما چه کنم در این میدان غربت؟
هستیم درین میدان من و تو تنها
سخنان نهفته را برای که گویم در غیابت؟
ای دارنده‌ی سخنان نهفته در دلها
کاش دمی دیدم تو را با آسمان ها
زمین و آسمان چشیدند غربت غیاب تورا


تارا کاظمی

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.