| ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
| 1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
| 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
| 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
| 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
| 27 | 28 | 29 | 30 |
راستی آن چه چیزی ست
که داریم بسیار؟
نتوانیم گذر کنیم از آن
نیست ما را اختیار؟
همه در حال دویدنیم
به دنبال بیشترها
داریم یکی از آن
بیش از بسیار
گاهی نداریم در آمدن آن دستی
گرچه داریم دانش زبردستی
رنج را می گویم
چه کسی دوست دارد رنج را؟
عطایش را به لقایش دهیم این گنج را
آفریده شده ایم
از اذل تا ابد
با درد و رنج
هست که هست
لیکن زندگی همه اش رنج نیست
نیست که نیست
چه خوب بود
اگر باز می کردیم چشم دل
به ره عشق می رفتیم
نه به دنبال داشتن های دروغ
که می وزد هر شب و هر روز
در کرنا و بوق
بنگر
جارچی شهر ایستاده سر هر کوچه
می خوراند مر تو را
که چه، که چه
چه فکر باید کرد
آنچه باید دید یا ندید
آنچه باید کرد یا نکرد
آنچه باید داشت یا نداشت
و هزار باید ها و نباید های دگر
اه بس است
رنج آور، نفس گیر است
بگذاریم اندکی راه برای نفس
نشویم زندانی در قفس
وگرنه خواهد آمد روزی
که داشته باشیم شهری
بدون روح
بدون پرنده
اما پر از قفس
دکتر محمد گروکان