بخوان ای بلبل دستان

بخوان ای بلبل دستان
بخوان بر سنگ کوهستان
منم من
باغبان باغ انگورم
بیا..
انگور هایم خوشه کردن
به یاد کودکی هایم
که میرفتم به زیر تاک می خوردم
بخور از آب انگورم
چه شیرین است
شراب هم در کنارش یار دیرین است
منم من
باغبان باغ انگورم
منم مستم رفیقم نیست
تنهایم
نگاهم کن چه مهجورم
خجالت میکشی از من ؟
بخور از آب انگورم...
بخوان ای بلبل دستان
بخوان بر سنگ کوهستان
منم من
باغبان باغ انگورم
منم پیروز
منم فرزند نیمدورم


پیروز پورهادی

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.