ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 | 31 |
باید به کام دلبرت رفتار باشد
حتی اگر معشوقه بدرفتار باشد
حتی اگر زخم زبان هایش مدام است
حتی اگر هربار دل آزار باشد
تا سیب خوش عطرش نصیب ما نگردد
عاشق کماکان شب به شب بیدار باشد
با رفتنش در دل چرا غوغا نباشد
با بودنش زهر هلاهل ، مار باشد
آرام شد با رفتنش سردرد هایم
آرامش وجدان بدکردار باشد
مضراب شب با ضرب گیتارش نخوابید
بیخوابی از امراض قلب زار باشد
چون ساعت از اوقات تلخ ما فراری است
دیوانگی در مغز ما بسیار باشد
یعقوب وار از حوصله خارج شد ایوب
در بستر لوطم زنی بدکار باشد
با مرغ همسایه چرا خوش کرده رفتار
این تلخی آب از کدامین دار باشد
شاید اکالیپتوس این خانه گرامی است
یا توت و انگور از نگاهش خار باشد
از بیستون دیگر دم تیشه نیاید
در خواب شیرین شاید آن بیمار باشد
یا نانوا هم جوش شیرین زد به نان .. یا
در قصر شیرین میل با اغیار باشد
این خسروان فرهاد را گویا ندیدند
چون شهرت شیرین ز کار یار باشد
مجنون تر از فرهاد آیا دهر دیده است
کی بیستون را جرأت اقرار باشد
یا مرغ مینای دلم کج بود منقار
یا دست و پا کج بیش از این آمار باشد
صبح از عبارات مشایه روح دانست
مرغ سحر هم قسمت میخوار باشد
در مسجدی قبل اذان حاجت طلب کرد
مردی که مست و همدم سیگار باشد
چشمان اشک آلود مردان را نبینید...
چون در پیاده رفتنش اسرار باشد
چشمان سرخش کاسه خون ، بغض بسیار
بغضی که اوضاعش چنین غم بار باشد
در بی تفاوت بودن معشوق شک نیست
اما چرا هم صحبتش همکار باشد
طی شد جوانی ، رنگ مو جوگندمی شد
جوگندمی یعنی کسی تودار باشد
آشفتگی های دل ما بود بسیار
چون از خواص عاشقی غم خوار باشد
چون قافیه در هر غزل آمد دلش سوخت
شعر از ترحم های ما بیزار باشد
سرکار خانم دکترای افتخاری است
دکتر چرا باید تنم تب دار باشد
معشوقه ای از هفت خان عشق ،آزاد
معشوقه ای که پست و بی مقدار باشد
آتش بگیرد خانه ات شیرین ، شکستی
قلب کسی که عاشقت هربار باشد
عرفان نیازی به نگاه او ندارد
برسر در قلبم قدم نگذار باشد .
عرفان اسماعیلی