ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 | 31 |
آنچه در خیــــال انسان می روید
برای یافتن و آموختن سوقش می دهد
جستجوگرش می کند
تا با قدرت برای حقیقت دل بسپارد
تا در خلال هر یافتن تولدی نو ارزانی اش کند
اما اگر این دنیای پر از حضور خاموش شود
بیدرنگ هنر و زیبایی نیز رنگ خواهد باخت
آنچه در خیال زاده می شود
طراحی روح ما
برای اوج گرفتن و بوی آشنا شنیدن است
گویا دل ما آوای خوشی از دور شنیده باشد
همواره بی تاب است
بی تاب رسیدن به آنچه که
حتی خود نمی داند چیست؟
اما رسیدن رسالتی است برای رها شدن
رها شدن از این همه سنگ و سنگینی
که بیخودی به خود آویخته ایم
و در تکرارهــــــای روزانه زمین
خود را گم کرده ایم که اینگونه غریبـــیم
روح ما همواره نیازمنــــــد فرصتی است
تا خود را از این همه بیگانگی برهــــــاند
و به آزادی بی قید و بی انتهای الهی برساند
برای راهی شدن در این راه
تنها عشق و دوست داشتن است
که سبکبالمان می کند
در پناه هم بودن،
در پناه هم ماندن و در پناه هم مردن،
این چیزی است که می تواند
خلاء روح انسان را پر کند تا حس دوست داشتن،
بالاترین آرمان هر کسی برای یافتن خود در زندگی باشد...
مانی رسا