| ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
| 1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
| 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
| 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
| 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
| 27 | 28 | 29 | 30 |
به خاک نمیسپارمت
مادامی که در باد
هوهو میکنی
و از گوشۀ چشم آسمان
برای گنجشکهای سرمازده
اشک میریزی
بیا سقوط کنیم
و از سرزمینهای ساکت
سردرآوریم
جایی که هنوز هم شناور باشد
بال بلند قوهای سپید
در آبها و هوایش
دست من
آخرین لمس دستانت را
در هیاهوی گلهای شببو
از یاد نبرده است
آنجا که شعلهها
از هیچ شمعی کم نمیشدند
و گلهای بافته
تاج سرت بودند
سبک نمیشود با خواب
گلولهای که در گلو دارم
و مژگان خیسم
بار سنگینیست
برای زمان
بگذارصادقانه بگویم
که پرتو یک شعاع کمترازآفتاب
گاهی هزار سایه است
که اینجا و آنجا
موج میزند
از رشتههای در حال کشیدن
با حنجرۀ قوهای جهان
تا آوازی که در گلوی من خشک میشود
فریاد تو در باد است
پس
به خاک نمیسپارمت
فریبا نوری