| ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
| 1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
| 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
| 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
| 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
| 27 | 28 | 29 | 30 |
منم دیوانه و مجنون فریاد
که رخ رنگین کنم از خون فریاد
سرودی خوانده ام از قعر آتش
و تا هستم شدم ممنون فریاد
هوای دل اگر مطلوب گردد
ز موهای کمی افشون فریاد
در این مأوا رسا تر گشته گویا
خیال و خاطر افزون فریاد
به درمانگاه سست و نابسامان
رسا تر می شود کانون فریاد
و در پهنای دلها می نویسند
رسوم و شیوه و قانون فریاد
عجب مهمان سرای کم نهادی
و من همسایه و مهمون فریاد
گذرگاهی سراسر شعله دارد
خروش سرخی جیحون فریاد
چه آتشها به زیر خاک باشد
بترس از سستی اکنون فریاد
مکن شیون بزن بانگ محبت
تو ای رامشگر و خاتون فریاد
مرا روز نخستین یاد دادند
تراوشهای آذر گون فریاد
درون کاسه ی سازم نظر کن
که شادی می کند افسون فریاد
سعید این مبحث خاک وطن چیست؟
شده آبستن از مضمون فریاد
سعید آریا