به فرش کهنه‌ی خسته‌ام تعظیم می‌کن‌ام

به فرش کهنه‌ی خسته‌ام تعظیم می‌کن‌ام
فدای پنجره‌ی بسته‌ی اتاق‌ام می‌شوم
برای تراس کوچک دنج
حسن یوسف‌هایم
گلدان‌های قدیمی‌ی رنگ پریده
به خاک می‌افت‌ام
به بالش‌ام روکش‌ام قاشق و چنگال یکجفت‌ام
آشپزخانه‌ی کوچک‌ام قهوه‌جوش‌ام
عرض ارادت می‌کن‌ام
به کوله‌ام کوه‌ ِ دل‌ام کتابهایم شعرم شعورم
به دست و به پای کم‌توان‌ام
سجده می‌کن‌ام
به روزها شب‌ها شبآهنگ‌ها
به لحظه‌ها
که بی‌اتفاق کنار خلوت‌ام خلوت می‌کنند
درود می‌فرست‌ام
به عشق ِ این همه صفا
این همه صفای عشق
این همه همراهی‌ی آرام می‌میرم
ممنون‌ام از تو فرصت ِ ناب ِ باخودآگاه‌ام
و سپاس از تو
ایستاده همراه‌ ِ همیشه
آرامش ِ زیبا
چه ساده صمیمی صبور سنگین
نشسته‌ای بپایم
دوست‌ می‌دارمتان
همه‌گاه
همه‌راه
عاشقانه

شهرام بیانی

نظرات 1 + ارسال نظر
سیناخان جمعه 13 مرداد 1402 ساعت 11:12 https://spread-of-silence.blogsky.com/

کپی پیست خوبی بود

باشه

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.