الفبای مستاصل اخلاق

الفبای مستاصل اخلاق
سوهاضمه ی معنا گرفته است
تو مرا دعوت کن
به فراخوان انسانیت
ریش و ریشه قیچی دست شما را می بوسد
چه خوابی دیده عین القضات
حوالتمان ناله ی جهنم است
عاقا به مویت قسم
دیگر نای نی از گلوی نیزار بریده
تب و تابمان زخمه ی زنجیر
خروسخوان روزگار کبک شدیم ...

فیروزه سمیعی

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.