ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 | 31 |
گل سرخ
درآویخت با شب و
زخم زد
چرا که ریشههایش را
تاب آن نبود
که مُردهی ماه را
ببیند به خاک
بهشتِ او نبود
باغِ وصله و پینهی گلهای زرد
و تماشای آیینههای مُخنّثِ آب
پس آوازی سر داد
سرودی ناهمگن با شب
و بر کفههای باد نهاد
خطی از عطرش را
که به افقهای سپیدهدمان میرسید
گل سرخ
که درآویخت با شب و
زخم خورد
و به تمامی خون از کف داد
تا به مرغزار خونش آشکار کند
نمایی کوچک
از صیحهی موعود خشمی
که آشناست
با داغ شقایقهای نُعمانی.
حسین صداقتی