| ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
| 1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
| 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
| 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
| 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
| 27 | 28 | 29 | 30 |
یک روز می آیی که دگر عاشقی نمانده
از صبر و قرار دل من اشتیاقی نمانده
صبر پیشه کردم به عهد, گفتی میایی بزودی
در دل عاشقم از دلتنگی عهد و میثاقی نمانده
گر به شوق دیدارت مستانه می شود دل
چشم انتظاری خمارم کرد و دگر ساقی نمانده
شب زنده دار عشقم, تا به سحر با حال زار
تو نیامدی و خاموش شد آتش بر اجاقی نمانده
باز طلوع و باز روز از نو و روز دگر رسید
این نیز می گذرد و چشمم به افقی نمانده
بهار نیز بسر آید و فصل ها در پی هم
چشم براهم و دگر از تو بوی رازقی نمانده
دل از زنگارها شسته و بی غش و کینه ام
در این عشق و وفا, جز خوش اخلاقی نمانده
این سرای دل از سنگ و آهن که نیست
عشق خانه خراب است, بر آن طاقی نمانده
عسل ناظمی