روزی نه چندان دور از امروز, قول دادی

روزی نه چندان دور از امروز, قول دادی
فردای بِه ز امروز را تو؛ قول دادی

تو نگو منِ آشفته خیال دیروز را
دیروز به خیال فرداها فریب دادی

نبودم آنکه بیازارم دلت را
نکند دلت را به اغیار دادی?

همه شب, همه روز, ذکر فقط تو
از پی چه امروز مرا به دست این حال دادی

چند قدمی بیشتر تو با من میماندی
طریق عشق را بهر چه تو از دست دادی

یاد است؛ آمدم شباهنگام به زیر پنجره ی امید تو
گفتیم سلام, از دور دستی تکان دادی

نگاهی به دستان و این پاهای تاول زده
حالا میپرسندم این همه رفته راه را چه گرفتی, چه دادی؟

بیش از این غزل را نیازارم نیک تر است
تو همچو منِ عاشق بی آزاری از دست دادی....

محمدرشید رشیدی

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.