خانه ات آباد این رسم وفاداری نشد!

سر به روی صخره داری, موج دریایی مگر!
عطر نرگس می فشانی, باد صحرایی مگر؟

شعله از هرم نفس های تو بیرون می زند
آفتاب مشرقی یا فوجی یامایی مگر؟

ای جنون در رگ رگ اندیشه ات, حرفی بزن!
همدم ابن السلامی, یار لیلایی مگر؟

وعده ها دادی که می آئی ولی ای نازنین
من فدای تو شوم یک روز می آئی مگر؟

فرصتم کوتاه و تو امروز و فردا می کنی
بگذر از امروز اما بند فردایی مگر!؟

هر کسی آمد نشان از مذهب عشق تو داد
در کجای نکته ی حل معمایی مگر؟

خانه ات آباد این رسم وفاداری نشد!
ساکن خوب کدامین شهر رویایی مگر!


علی معصومی

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.