من چون باد به دنبال نسیم,

من چون باد به دنبال نسیم,
کولیِ شب گرد خیال تو ام

تو چون برگ,
در به درد
به دنبال سکوت من

من اگر حرف نزنم
سکوت مرا میکُشد

تو اگر مرا گوش ندهی
بی کسی مرا میکُشد

باد زخم خورده از پاییز ام
و تو مهر باقی مانده
از قافله‌ی نامردان

کیست که بداند
در اندیشه‌ی باد چه میگذرد؟

آن باد ولگرد که می‌کوبد بر پنجره‌ی خانه ات
شاید به دنبال
یک شب زده است
یک هم نفس تا میخانه‌ی شهر
و تا سحر آواز خواندن

و تو
من تهی را
احساس کردی
و تو
تنهایی من را
در آغوشت خاموش کردی

علیرضا یوسفی

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.