ای خورشید آزادی اینک بیا فردا دیر است ...

در سکوت
خاکستری

خورشید, انوار خود را بر روی
رودخانه
مه آلود انداخت
بهاری سرخ و فریادهای
سرخ, در آن سوی
رودخانه
آن سکوت خاکستری,
را در هم شکست
بی هراس پای در آب نهاد
آن سان که فریاد گلبرگ های
سرخ,
قدرت بیکرانی
با خود همراه داشت.

ای خورشید
آزادی اینک بیا فردا دیر است ...

فاطمه دانشور

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.