میروی از کوچه و در کوچه غوغا می شود

میروی از کوچه و در کوچه غوغا می شود
واژهایِ شعرِ من در جا شکوفا می شود

با دو صد دل می روم در مکتبِ عشقت چنان
کودکی در مدرسه فکرِ الفبا می شود

منطقی در کارِ عشقِ ما نباشد در میان
گه نگاهی، آتشِ سارا و دارا می شود

پایِ عشق آمد میانِ معرکه از من بپرس
هر کسی او فاقدِ چشمانِ بینا می شود

ای که سرگردان شدی در کوچه یِ بی نامِ عشق
عشق گاهی ناگهان در دل هویدا می شود

علی پیرانی شال

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.