معنایم کن ..

معنایم کن ...
که من واژه ای هستم
پهناور و بی مرز
که در هیچ فرهنگ لغتی
مرا نخواهی یافت
حل کن مرا
که معمائی هستم
مبهم و مجمل

لاینحل و پیچیده
که تنها تو مرا درک کرده ای
تنها تو مرا فهمیده ای ...
معنایم کن
تا خاکسترم
بوی گل های اطلسی را بدهد
و خاک قبرم
بعد از رخت بربستن

از این دیار
عطرآگین شود
به یادبود ابدی نجوای عاشقانه
لفظ به لفظ مدلول وجودم
فقط تو معنایم کن ...

سکینه اسدزاده

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.