چگونه دایره شد راه و

چگونه دایره شد راه و
دایره
شد راه
چه دیر
از دوایر خود دور می‌ رفتم
مرا
در مغربی که می‌ رفتم
شرق دیگری می‌ آمد
آغاز رؤیتم می‌ شد
خاکه‌ های زلف تاریکم
در سردسیری که ستاره می‌ سوخت
و خنجری که در پهلوم
غلت‌ های ابریش را می‌ زد
گرگ و میش
مرا
شرق دیگری می‌ آمد
با قله‌ هاش که برخیزم
با دره‌ هاش که بریزم
از جراحات مانده‌ام
گشت و واگشت.


فیروزه_میزانی

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.