| ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
| 1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
| 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
| 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
| 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
| 27 | 28 | 29 | 30 |
من اگر شهردار بودم
اسم "تو" را میگذاشتم سر درِ تمام کوچهها
مثلاً بهار نارنج یکم!
بن بست بهار نارنج!
بهار نارنج جنوبی!
فکر کن خیابان بهار نارنج شرقی!
و چقدر زیبا اینکه زنگ بزنی به تاکسی بگویی لطفا بیایید نزدیک میدان بهار نارنج
یا نشانی بفرستی سر نبش بهارنارنج شمالی...
این را فقط "من" میفهمم یعنی چه!
من اگر شهردار بودم
اسم تو را میگذاشتم روی تابلوی اصلیترین میدان شهر و سر طاق تمام بوستانها
و زیبا جانم فکر کن که چه دلانگیز است شهری که قدم به قدم روی سنگفرشهایش نشان از تو داشته باشد
من اگر شهردار بودم
میدادم از اسمت هزار هزار کاشی لعابدارِ فیروزهای بسازند و میچسباندم سر درِ هر خانهای کنار وإِن یَکَادُ ٱلَّذِینَ....
نظرچشمی چشمهای زیبایت!
من اگر شهردار بودم
روی هر نگاهی که به زیباییات خیره میماند
عوارض میبستم
صدقهسری گونههای گلگونِ از شرمَت
من اگر شهردار بودم
پاقدم مهربانیهایت، گوشه به گوشه شهر گل میکاشتم
گل نرگس برای چشمانت
گل یاس برای خرمن موهای افشانت
گل شببو به یاد خندههای سرمستت
و بهارنارنج به حرمتِ پاکیِ بودنت
من اگر شهردار بودم
نامت را برای تمام دخترکان شهرم اجباری میکردم
این شهر هزار هزار از تو را هم که داشته باشد کم است...
امیرحسین مسافر