کودکی در گِل می‌خوابد

کودکی در گِل می‌خوابد
زمین پتو ندارد
گودالی کوچک،
آسمان واژگون است

مادر زانو زده
ردای عشق به تن دارد
رنگین‌کمانی از نفسش
می‌تابد
به رؤیای کودک

گِل، پوست زمین است
زخمش را با رؤیا می‌پوشاند
آب، آینه‌ای‌ست
صورت نجات

چشم‌های بسته‌اش
پنجره‌ای به آسمان
عشق نمی‌ترسد
رنگین‌کمان
زخم است
میان زمین و خدا


شیوا فدائی

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.