| ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
| 1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
| 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
| 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
| 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
| 27 | 28 | 29 | 30 |
طوفان در چشمانت
ستارهها را به رقص میآورد
و واژهها در میان نور پلکهایت
میمیرند و دوباره زاده میشوند
دستانت
بر شاخههای سکوت مینوازند
و جوانههای لبخند
چون آفتاب صبح در دشت خونین لبانم شکوفه می دهند
لرزش لبهایت
بوسهای میآفریند
هیاهویی نرم
که خواب من را
به باران نور ناپیدا میبرد
و تو
با نیمهباز چشمانت
جهان را
چون طوفانی در حبابهای زمان
در من میغلتانی
بمان…
تا سکوت،
در پناه خندههایت
تار نفسها را
با آهنگ رازآلود هستی
به رقص درآورد…
زهراامیریان