شاید با هم بودن،

شاید
با هم بودن،
سخت تکرار شود
میانِ این همه فاصله،
میانِ روزهایی که قطارها
از ایستگاهِ دل عبور می‌کنند
بی‌آن‌که توقف کنند...

اما
به یاد هم بودن،
ساده است،
مثل دم‌کردنِ چایِ عصرانه،
مثل ورق زدنِ نامه‌ای که بویِ تو را دارد،
مثل صدای آرامت
که هنوز از قابِ ذهنم می‌گذرد.

تو را به یاد می‌آورم،
در ترافیکِ خیابان‌ها،
در بارانِ بی‌وقت،
در بویِ نانِ تازه،
در شانه‌های خسته‌ام
که هنوز به یادِ دست‌هایت‌اند.

به یاد هم بودن،
عبارتِ کوتاهی‌ست،
اما تمامِ جهان
در همین یاد
زنده می‌ماند.


منوچهربرون

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.