| ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
| 1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
| 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
| 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
| 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
| 27 | 28 | 29 | 30 |
پرستو ، چون زمستان شد
رها کردی مرا رفتی؟
نگفتی بی تو چون در برف
در سرما
در این تنهایی شبها
در این بیداد طوفان ها
درون کلبه ای دور از هیاهو ها
نشینم، تا تو باز آیی؟
نگفتی بی تو از درد فراغت داغ میگیرم؟
نگفتی در فراغت چله ای از آه میگیرم؟
نگفتی بی تو سر در چاه میگیرم؟
نگفتی بی تو از هجر تو میمیرم؟
تو تنها مونسم بودی
تو تنها دلخوشی در هستی ام بودی
تو با آواز خود تنها حریف مستی ام بودی
تو در پیکار من با سنگ و چوب و خاک
با بذر و زمین و کشت
همراهم غزل خواندی
تو در چوپانی بزهای نافرمان
کنار رودهای از جفای سنگ ها نالان
میان کوه های در امان از دست این انسان
درون دشتهای بی حد بی تابی و هجران
تو تنها یاورم بودی
پرستو با تو از غم ها جدا گشتم
به خنده آشنا گشتم
غرورم را رها کردم
گذشتم از منیت ها
قدم بگذاشتم در قصر شادی ها
کنون که، گرد پیری بر سر دنیاست
کنون که، بیشتر از هر چه در دنیاست
تو را محتاج محتاجم
مرا تنها رها کردی؟
مرا تنها رها کردی؟
حسین غیبی