| ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
| 1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
| 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
| 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
| 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
| 27 | 28 | 29 | 30 |
در سکوت لحظهها دیدم بسی اعجاز را
در عبور از خویش، طی کردم مسیرِ راز را
سایهام با من نمیماند، اگر شب سر کشد
ماه می خواند دوباره بهترین آواز را
من چو گفتم با دلم، عشقی فراتر آمده ست
دل شنید و باز کرد آنجا پر پرواز را
من برآنم تا همیشه شاد باشم یا که باز
شاد گردانم به عالم این دل دمساز را
از ازل، آیینه بندان شد سراپای عدم
هیچکس دیگر نمیپرسد نشان راز را
در سکوت بینهایت، ردّ پایم محو شد
هیچکس جز من نمی بیند رخ طناز را
ماندهام در لحظه های شاد تاریخی دگر
باد با خود برده شاید چهره ی ناساز را
محمدرضا گلی احمدگورابی