به نامِ حق، که نامش آسمان است،

به نامِ حق، که نامش آسمان است،
چراغِ عدل در جانِ جهان است.

قلم چون داوری بر لوحِ وجدان،
نوشتن در مسیرِ امتحان است.

حقیقت خسته از تفسیرِ باطل،
ولی در عمقِ دل، بی‌ادعان است.

حیثیت را مبند از زر و قدرت،
که ارزش در درونِ بی‌زبان است.

قضاوت کن، ولی با چشمِ انصاف،
که این تراز بی‌وزن و نشان است.

حقوقِ خُلق را نادیده مگذار،
که هر حق، پاره‌ای از جانِ جان است.

اگر در داوری لغزید وجدان،
جهانت بی‌قوام و ناتوان است.

محمد فریدونی

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.