زندگی آتشِ پنهانِ اراده‌ست درون،

زندگی آتشِ پنهانِ اراده‌ست درون،
هرکه برخاست زِ خاکش، شد خدایِ جنون.

کوه می‌زاید از آن کس که نلرزد زِ شکست،
رعد می‌خندد از او، در دلِ شب‌هایِ دون.

ضعف، پژمرده شود، چون نخواهد شدن،
قوت آن است که برخیزد از خاکِ خون.


من نه در بندِ بهشتم، نه هراس از دوزخ،
خواستن، ذاتِ من است، این صدایِ درون.

زندگی یعنی شدن، بی‌نهایت، بی‌قرار،
در تلاطم به خود آمدن و گشتِ فزون.

محمد قاسمی

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.