همه کس دیدم و مانند تو شهزاد ندیدم

همه کس دیدم و مانند تو شهزاد ندیدم
بعد میلاد تو عمریست که میلاد ندیدم

از زمانی که به دل مهر تو افتاد ، دگر من
سخن از حالت دیوانه‌ی فرهاد ندیدم

عزم کردم که بسازم دل دیوانه خود را
نفسم رفت ولی خانه‌ی آباد ندیدم

به حکیمی که مرا ننگ جهان دید بگفتم
آبرویی که ز عاشق شدن افتاد ندیدم

جاهلی گفت: که سردی و دلت، سنگ و حدید است
به دلش گفت بدین نرمی، پولاد ندیدم

به ملائک، به فلک رو زده‌ام مثل تو یابم
در زمین یا که زمان چون تو پریزاد ندیدم


ابوالفضل نوروزی

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.