| ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
| 1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
| 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
| 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
| 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
| 27 | 28 | 29 | 30 |
هر لحظه،
هر دم،
در دمادم لحظه های بی من،
در خیالی باطل،
آن سوی خیابانی شلوغ
در ازداحام سایه ها،
که می کشند جسدهای زنده را
با خود،
به ناکجا...
در کابوس های نیمه شبی تب آلوده،
سرگردان،
میان؛خیال و خیال...
گنگ و مبهم،
کج و معوج،
کابوسی که کش می آید،
در خوابی هذیانی،
سایه هایی تاریک،
با دستانی بلند،
سایه هایی بلند،
با دستانی تاریک...
صوت بی پایان گوش ها،
از پس نعره هایی بی صدا
عربده ی سایه های مست
در آغوش جسدهایی متعفن.
هم آغوشی دردها است
در تجمل هیئات نفس
مزین به ریسه هایی آغشته به خون
و آوازه خوان مشغول است؛
هی...
هی...
هی...
تحریری به بلندای آخرین نفس
در واپسین دم.
سرودی ،
یا که چکامه ای؛
بر این مسلخ،
بر این زندگی
و آوازه خوان،
در امتداد سرپنجه ی انگشت،
می نوازد چنگ را
و می خواند؛
هی...
هی...
هی...
آسمان؛
پوشیده ردای ظلمت،
دست در دست شب،
به سماع ایستاده است.
گوشه ای از این رواق،
می چکد،
چون قطره ای قیرگون،
گویی که مستجاب الدعا شده ام...
روح اله چیتگر