در مشتِ بسته‌ات

در مشتِ بسته‌ات
جهانی از سکوت بود
گمان کردم
که پنهان کرده‌ای ستاره‌ای.

چون گشودی
نورِگلِ سفیدی
تمامِ تاریکی‌هایِ دلم را
به یکباره
شکست.


و من،
بی‌اختیار
در پیچشِ بویِ نگاهَت
مسخ شدم…

حسین گودرزی

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.