در آیینه‌ی آب ار ببینی تو جهان

در آیینه‌ی آب ار ببینی تو جهان
نماید همه خفت و رنج نهان
اگر طالب منجی و یار شوی
قدم در ره معرفت کار شوی
چو ره یافتی سوی اسرار پاک
ندانی کجا جویدت جوی خاک
در آن منزل آرام و خاموش نیست
که جز صوت دل، هیچ هم‌جوش نیست

به شب، ماه بر جامه‌ی آسمان
فشاند گهرهای رنگینه فام
در آن‌جا که جز نغمه‌ی بلبلان
نبینی تو جز آیتِ عاشقان
چو صبر آوری بر درِ آن سرای
درخشَد برون، زرِّ خورشید رای
دگرباره بنگر به راهِ حیات
که جز ذکرِ حق نیست دیگر نجات

سید حسین حسینی

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.