زخمی و پرشکسته ام دست بکش تو بر سرم

زخمی و پرشکسته ام دست بکش تو بر سرم
پاک کن اشک دیده ام ،از روی گونه ترم

بود و نبود من تویی ، ای همه وجود من
ناز تو را به جان خود هر چه که هست می خرم

در طلب تو هر چه را می طلبی طلب کنم
قدر تو هست چون عیان پیش منی که زرگرم

دست به دست من بده دل بده بر من ای صنم
مطرب دل شکسته ام ،عاشق کوی این درم

عاقبت ای نگار من می کشی ام به سوی خود
باز تو می‌کشانی ام از سر لطف خود حرم


سعید صفرزاده

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.