| ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
| 1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
| 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
| 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
| 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
| 27 | 28 | 29 | 30 |
از ترسِ چاهِ پیش رو، در چاله ی حسرت نمان
راهی که باید رفت را، معنای عمرِ خود بدان
جایی که هستی را ببین، بن بستِ خواب است و سراب
در شاهراه زندگی، سوی مسیری نو بران
دل خوش نکن بر کهنگی، بر آنچه بود و آنچه هست
تصویرِ فردا را ببین، تعبیرِ رویا را بخوان
فرصت فقط یک لحظه و حسرت تمام زندگی ست
از دست آسان میرود با غفلتی گنجِ زمان
تا زنده ای بیدار شو از برزخِ سنگین خواب
کابوس بی پایانِ شب، عجز تن است و زجرِ جان
دردت نه از بیگانه ها، کز دشمنانِ خانگی ست
از بندِ این هم خانه ها، مهرِ دلت را وارهان
آری بسی شبها گذشت و بر نیامد آفتاب
خورشید خود باش و سپس، بشکن طلسمِ داستان
محمد رضا شایان