جستجو میکنم تورا در خواب

جستجو میکنم تورا در خواب
اینجا تمام کابوس ها شیرین است
سخت است به سمت رویا رفتن
وقتی که این مسیر غمگین است
مردمان دسته دسته کوچیدند
به سمت کابوس های رنگارنگ
چونان غرق در عالم کابوس
که ندانند ، حقه در کار است
اما در آسمان نوری تپنده
فریاد میزند که این خواب است
هرچند سخت است برای سنگی سخت
که به آسمان نظاره کند
برای سنگی که رها گشته
فرو رفتن در مرداب تقدیر است
اگر روزی نوری تابید و دل
سنگ سخت را روشن کرد
ناگهان می فهمد، سقوط عین تصمیم است
ای وای از وقتی که سنگ میفهمد
در اصل کبوتری بوده
که در این خواب ظلمانی
سنگین ، مثل یک سنگ است
کبوتر اما خواب را فهمیده
مدام در پی شکستن سنگ است
سخت است پریدنی وقتی
بالهایت هنوز در سنگ است
خسته رو به آسمان مینگرد
نور تپنده انگار پر از آواز است
کبوتر خودت را سنگ میپنداری ؟
کبوتر ، فراموش نشدی جانم !
با اینکه زنجیریست در سنگ
اما یاد پرواز هنوزم درونت هست
به نور ، سنگ را بشکاف
که پرواز درونت جاریست
پریدن برایت آسان است
مرداب جایگاهت نیست
همیشه ، تقدیر کبوتر ها
تا بوده و هست پرواز است .


علیرضا اسحاقی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد