زمین با سنگ هایش

زمین
با سنگ هایش
و من
با ترانه هایم
سکوت را می شکنیم
تا انگشتان خسته ام
دهانم را
پر از بوی کافور و حروف یخی کنند
که صدای لرزانم
فاتحه ای بخواند
شناسنامه ام را
پنهان کند
در میان شعرهایم
تا بعضی از کلماتم را
مرده به دنیا بیاورم
مرده شوی ببرد این حرف ها را
که من با حضور تو
بر می خیزند از این خواب خسته


معظمه جهانشاهی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد