تو که باشی کافیست

تو که باشی کافیست
خانه ی کوچکمان
آسمانش آبی ست
این زمستان چمدانش را بست
ونهال نارنج
بوی دردانه ی سبزش همه جا پیچیده
پنجره رو به تماشای تو حیران مانده
خبری از توبیاید
دل دریا صفتم شاد شود
تنگ ماهی به بغل
شال آبی به سرم
همچنان زُل زده ام
به چَپَرهای خیال
که بیایی و پر از شعر شوم
پر از احساس شکوفه بودن
و در آیینه ی مان
عطر محبوبه ی شب
بوی ماندن بدهد لحظه ی رویایی را.

مطهره احمدی(محبت)

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد